English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (5826 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dissertation U پایان نامه
dissertations U پایان نامه
theses U پایان نامه
thesis U پایان نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
constructive credit U اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
dissertate U پایان نامه تحصیلی نوشتن
thetic U وابسته به یا شامل پایان نامه
thetical U وابسته به یا شامل پایان نامه
I look forward to hearing from you soon. [letter closing line] U مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم. [پایان نامه]
Other Matches
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminate U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
ended U پایان
forever U بی پایان
conclusions U پایان
windup U پایان
unbound U بی پایان
conclusion U پایان
aeon U بی پایان
foreverness U بی پایان
limit U پایان
end U پایان
eternality U بی پایان
eternity U بی پایان
perpetuity U بی پایان
immortality U بی پایان
sempiternity U بی پایان
termination U پایان
issue [outcome] U پایان
infinite time U بی پایان
out <adv.> U پایان
end all U پایان
finallist U پایان رس
initiator terminator U پایان ده
ending U پایان
endings U پایان
never ending U بی پایان
finish line U خط پایان
end line U خط پایان
decapoda U ده پایان
finish U پایان
finishes U پایان
incessant U پی در پی بی پایان
periods U پایان
illmitable U بی پایان
fruition U پایان
interminate U بی پایان
never-ending U بی پایان
endless U بی پایان
finis U پایان
unending U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unfinished U بی پایان
hexapod U شش پایان
illimitable U بی پایان
period U پایان
point U پایان
closest U پایان
finality U پایان
abyss U بی پایان
abysses U بی پایان
eternity U بی پایان
eternities U بی پایان
abysm U بی پایان
closes U پایان
ends U پایان
cessation U پایان
closer U پایان
close U پایان
to sit out U تا پایان
bourne U پایان
to turn out U به پایان رسیدن
sequels U نتیجه پایان
sequel U نتیجه پایان
eob U پایان یک بلوک
eternal U بی پایان دائمی
past U پایان یافته
finish U پایان مسابقه
finishes U پایان مسابقه
Over and out! U پایان خبر !
end of block U پایان یک بلوک
end mark U علامت بی پایان
myriapoda U هزار پایان
normal termination U پایان عادی
ominscience U دانش بی پایان
omniscience U دانش بی پایان
on side U پایان بازی
come off U پایان مسابقه
placing judge U داور خط پایان
rhizopod U ریشه پایان
sign off U پایان دادن به
subjunction U افزایش در پایان
surcease U پایان استراحت
harvest home U پایان درو
teleologist U پایان شناس
endless loop U حلقه بی پایان
endnote U پایان مدرک
get over U به پایان رساندن
to go through with U به پایان رساندن
to get oven U به پایان رساندن
get done with U به پایان رساندن
get through U به پایان رساندن
godspeed U پایان انجام
gastropod U شکم پایان
finitude U پایان پذیری
fineless U بی پایان کردن
inexhaustibility U پایان نا پذیری
interminableness U پایان ناپذیری
jikan U پایان وقت
last a U دم اخر پایان
eoj U پایان کارob
eof U پایان فایل
teleology U پایان شناسی
terminable U پایان یافتنی
terminuse ad quem U نقطه پایان
run out (of something) <idiom> U به پایان رساندن
time out <idiom> U پایان وقت
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
termination U پایان دهی
termination U پایان یابی
It's over. U به پایان رسید.
wind up U پایان یافتن
termination date U تاریخ پایان
end U پایان یک دور
ended U پایان یک دور
abend U پایان غیرعادی
to bring to an end U به پایان رساندن
to come to a end U به پایان رسیدن
to see out U به پایان رساندن
to see through U به پایان رساندن
wind up U پایان دادن
tapes U نوار خط پایان
taped U نوار خط پایان
tape U نوار خط پایان
irredeemable U پایان ناپذیر
year-end U پایان سال
year-end سال پایان
do away with <idiom> U به پایان رساندن
follow through <idiom> U به پایان رساندن
ends U پایان یک دور
Over and out! U پایان اعلان !
terminating U پایان بخش
over U پایان یافتن
over- U پایان یافتن
interminable U پایان ناپذیر
terminating U پایان دار
sustainable energy U انرژی بی پایان
unceasing U پایان ناپذیر
atrocious U با شرارت بی پایان
buzzer U زنگ پایان
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
buzzers U زنگ پایان
conclusions U پایان یک چیز
conclusion U پایان یک چیز
endless U بدون پایان
make short work of something <idiom> [به سرعت به پایان رساندن]
teleologic U وابسته به پایان شناسی
chutes U دالان پایان دوصحرانوردی
post fix U در پایان واژه چسباندن
sit out U تا پایان چیزی نشستن
chute U دالان پایان دوصحرانوردی
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
postlude U قطعه موسیقی پایان
zazen U پایان استراحت نشسته
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
to be over something U به پایان رسیدن چیزی
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
year-end U وابسته به پایان سال
come to nothing <idiom> U باشکست به پایان رسیدن
to sing out U با اوازبه پایان رساندن
terminal U واقع در نوک پایان
dash off <idiom> U سریعا به پایان رساندن
terminating symbol U نماد پایان بخش
interminably U بطور پایان ناپذیر
on end <idiom> U بنظر به پایان رسیده
raw deal <idiom> U آخر خط ،پایان هستی
terminals U واقع در نوک پایان
postseason U بعد از پایان فصل
point fund U پاداش پایان فصل
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
full point U نقطه پایان جمله
i am through with my work U کارم به پایان رسید
period U نقطه پایان جمله
periods U نقطه پایان جمله
finish yarn U نوار پایان مسابقه
finish tape U نوار پایان مسابقه
d. certificate U ورقه پایان خدمت
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0نحوه کار با نرم افزار waze
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com